انجمن اسلامی الشتر

انجمن اسلامی دانش آموزی شهرستان الشتر

انجمن اسلامی الشتر

انجمن اسلامی دانش آموزی شهرستان الشتر

این ویسایت مطلق به انحادیهه انجمن اسلامی الشتر می باشد که به زودی منتقل خواهد شد
پیوندها

۱۵۴ مطلب با موضوع «عکس» ثبت شده است

یک بار تلاش نمایندگان مجلس برای حل این مشکل از دو طرف به بن‌بست رسید‌؛ از یک سو دولت وقت زیر بار مسئولیت نرفته و از سوی دیگر، شورای نگهبان، مصوبه مجلس را مردود اعلام کرده، زیرا بار مالی به دولت تحمیل می‌کرد و این خلاف قانون اساسی است. به ظاهر همین تلاش نافرجام، کافی بوده تا دیگر کسی پیگیر رفع موانع قانونی مشکل موجود نباشد. هرچند شاید سخن گفتن درباره افرادی که شناسنامه نداشته و به مشکلات تابعیتی و هویتی مبتلا هستند، ‌مشکلی بسیار خاص و نادر به نظر رسیده و تصمیم‌گیری درباره آن کم‌اهمیت جلوه کند، اگر بدانیم ‌همین نقص به ظاهر کوچک می‌تواند به دلایل انسانی، امنیتی، بهداشتی و... مشکل‌آفرین شده و البته میزان افراد مبتلا به آن کم نبوده و در بسیاری از شهرهای کشورمان دیده می‌شود، حتما نظرمان تغییر خواهد کرد. هر از چند گاهی برخی رسانه‌ها، دشواری‌های برخی افراد بی‌شناسنامه را بازتاب داده و حتی به زبان آمار و ارقام، شمار این دست افراد را در برخی مناطق یادآور می‌شوند؛ اما نه تنها تغییری رخ نمی‌دهد، بلکه این گونه به نظر می‌رسد که تکرار رخدادهایی از این دست، تنها به عادی شدن شنیدن این درد نهفته زیر پوست جامعه منجر می‌شود و بس. بدین ترتیب، عجیب نیست که مصوبه مجلس برای اصلاح قوانین در خردادماه سال گذشته در شورای نگهبان مردود دانسته شده و به قوه مقننه باز‌گردانده شود، ولی آنچنان گرد فراموشی روی آن را ‌بگیرد که اکنون خبر برسد، تنها در شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ـ که جمعیت آن نزدیک ۱۰۴ هزار تن است‌ ـ ۱۸۰ تن بدون شناسنامه‌ بلاتکلیف‌اند؛ مثل خیلی‌های دیگر که با مشکلی مشابه در شهرهای دیگر دست به گریبان هستند و حتی نمی‌دانند آیا روزی ‌خواهد رسید که صاحب اوراق هویت شوند یا خیر.داستان تلخ جواد نه ساله و ناپدری دلسوزتر از پدردر تازه‌ترین مورد رسانه‌ای شده از این دست، داراب آنلاین روایت تلخ پسری نه ساله به اسم «جواد» را منتشر کرده که به همراه مادر و ناپدری اش که افغان است، در خانه‌ای محقر زندگی می‌کند؛ البته برخی شب‌ها را بیرون از خانه می‌گذراند، چرا که هم او و هم برادر و خواهر ناتنی‌اش از نعمت داشتن شناسنامه(!) بی بهره مانده‌اند و به همین دلیل، نه راهی به مدرسه پیدا کرده و نه نهادهای حمایتی مانند بهزیستی او را به رسمیت می‌شناسند.آن گونه که مادرش روایت کرده، بارها رفت و آمد به کلانتری و دادسرا هم طرفی نبسته و تلاش‌های ناپدری‌اش هم سودی ‌نداشته که اگر می‌داشت، فرزندان خودش هم بی‌شناسنامه نمی‌مانند.البته پدر تنی جواد زنده است و اگر ‌سری به ثبت احوال بزند، همه چیز حل است، ولی پدر اعتیاد بسوزد‌؛ شاید اگر قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بد‌سرپرست اسیر مسائلی همچون ازدواج سرپرست و فرزند خوانده و البته به درازا کشیدن همه مسائل در کشورمان نبود، باز کورسوی امیدی برای شناسنامه دار شدن امثال جواد می‌بود؛ اما... .چه خبر از مجلس؟به این بهانه به سراغ محمد علی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی رفتیم و از او پرسیدیم که چرا طرح مجلس پس از مردود دانسته شدن در شورای نگهبان، فراموش شد؟ این نماینده مجلس در پاسخ می‌گوید: بحث تابعیت در قوانین کشور‌ها از جمله امور بسیار مهم و جدی است که‌ گاه از خون نشأت می‌گیرد و ‌گاه به خاک؛ به این صورت که یا تابعیت پدر مورد استناد قانون قرار می‌گیرد و یا محل تولد فرد. البته در کشور ما شیوه تعیین تابعیت افراد به صورت مطلق خونی است و به صورت مشروط، خاک را نیز در بر می‌گیرد. به این صورت که در قانون مدنی ذکر شده که اگر فردی متولد ایران از مادری ایرانی و پدری از اتباع خارجه، بلافاصله پس از رسیدن به ‌هجده سال تمام، دست‌کم یک سال دیگر در ایران اقامت کرده باشد، می‌تواند تابعیت کشورمان را دریافت کند و در غیر این صورت، بیگانه به شمار می‌رود.نماینده فریدن در ادامه به تلاش نمایندگان مجلس برای تغییر این قانون اشاره کرد و گفت: پیشتر تلاش کردیم، ‌بحث تابعیت افرادی را که بدون شناسنامه مانده‌اند، حل کنیم و پس از بحث و بررسی و لحاظ کردن تأملاتی که اعضای کمیسیون داشتند، مصوبه‌ای در مجلس تدارک دیدیم که جهت بررسی به شورای نگهبان فرستاده شد؛ اما بنا بر‌ اصل ۷۵ قانون اساسی، چون بار مالی به دولت تحمیل می‌کرد، مردود شد، چراکه ‌اگر این افراد تبعه ایران شوند، باید از همه ‌حقوق شهروندان ایرانی مانند دریافت یارانه، حق سلامت و بهداشت و تحصیل رایگان، اشتغال و... بهره‌مند شوند. وی در ادامه راه به جریان افتادن دوباره این طرح را پذیرش بار مالی آن توسط دولت یا ارائه آن در قالب لایحه به مجلس دانست و در پاسخ به این ‌که چرا‌‌ همان زمان بررسی از دولت وقت درخواست لایحه‌ای با این مضمون نشده است‌، گفت:‌‌ همان موقع از دولت دهم خواستیم تا تغییرات قانون تابعیت را به صورت لایحه به مجلس بیاورند؛ اما دولت نپذیرفت! اسفنانی افزود: باید بپذیریم که هم‌اکنون این افراد، ایرانی نیستند، ولو مادرشان ایرانی باشد یا در ایران متولد شده باشند؛ اما دولت همواره تمهیداتی در این زمینه اندیشیده تا حتی این افراد نیز از حقوقی مانند تحصیل برخوردار باشند. از سوی دیگر، باید اذعان کنیم که راه تغییر قانون بسته است، مگر اینکه دولت بار مالی آن را پذیرفته و لایحه‌ای به این منظور در اختیار مجلس بگذارد که در آن صورت، مجلس آمادگی کامل دارد در تعامل کامل، روند تبدیل آن به قانون را به انجام برساند، ولی تاکنون این اتفاق رخ نداده است. بدین ترتیب، گویا گره هویتی «جواد» دارابی و افراد مشابه وی، تنها به دست دولت حل می‌شود و البته معلوم نیست که آیا دولتمردان از این ماجرا آگاهند یا خیر؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۹:۲۸
مهدی حسنوند
یک بار تلاش نمایندگان مجلس برای حل این مشکل از دو طرف به بن‌بست رسید‌؛ از یک سو دولت وقت زیر بار مسئولیت نرفته و از سوی دیگر، شورای نگهبان، مصوبه مجلس را مردود اعلام کرده، زیرا بار مالی به دولت تحمیل می‌کرد و این خلاف قانون اساسی است. به ظاهر همین تلاش نافرجام، کافی بوده تا دیگر کسی پیگیر رفع موانع قانونی مشکل موجود نباشد. هرچند شاید سخن گفتن درباره افرادی که شناسنامه نداشته و به مشکلات تابعیتی و هویتی مبتلا هستند، ‌مشکلی بسیار خاص و نادر به نظر رسیده و تصمیم‌گیری درباره آن کم‌اهمیت جلوه کند، اگر بدانیم ‌همین نقص به ظاهر کوچک می‌تواند به دلایل انسانی، امنیتی، بهداشتی و... مشکل‌آفرین شده و البته میزان افراد مبتلا به آن کم نبوده و در بسیاری از شهرهای کشورمان دیده می‌شود، حتما نظرمان تغییر خواهد کرد. هر از چند گاهی برخی رسانه‌ها، دشواری‌های برخی افراد بی‌شناسنامه را بازتاب داده و حتی به زبان آمار و ارقام، شمار این دست افراد را در برخی مناطق یادآور می‌شوند؛ اما نه تنها تغییری رخ نمی‌دهد، بلکه این گونه به نظر می‌رسد که تکرار رخدادهایی از این دست، تنها به عادی شدن شنیدن این درد نهفته زیر پوست جامعه منجر می‌شود و بس. بدین ترتیب، عجیب نیست که مصوبه مجلس برای اصلاح قوانین در خردادماه سال گذشته در شورای نگهبان مردود دانسته شده و به قوه مقننه باز‌گردانده شود، ولی آنچنان گرد فراموشی روی آن را ‌بگیرد که اکنون خبر برسد، تنها در شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ـ که جمعیت آن نزدیک ۱۰۴ هزار تن است‌ ـ ۱۸۰ تن بدون شناسنامه‌ بلاتکلیف‌اند؛ مثل خیلی‌های دیگر که با مشکلی مشابه در شهرهای دیگر دست به گریبان هستند و حتی نمی‌دانند آیا روزی ‌خواهد رسید که صاحب اوراق هویت شوند یا خیر.داستان تلخ جواد نه ساله و ناپدری دلسوزتر از پدردر تازه‌ترین مورد رسانه‌ای شده از این دست، داراب آنلاین روایت تلخ پسری نه ساله به اسم «جواد» را منتشر کرده که به همراه مادر و ناپدری اش که افغان است، در خانه‌ای محقر زندگی می‌کند؛ البته برخی شب‌ها را بیرون از خانه می‌گذراند، چرا که هم او و هم برادر و خواهر ناتنی‌اش از نعمت داشتن شناسنامه(!) بی بهره مانده‌اند و به همین دلیل، نه راهی به مدرسه پیدا کرده و نه نهادهای حمایتی مانند بهزیستی او را به رسمیت می‌شناسند.آن گونه که مادرش روایت کرده، بارها رفت و آمد به کلانتری و دادسرا هم طرفی نبسته و تلاش‌های ناپدری‌اش هم سودی ‌نداشته که اگر می‌داشت، فرزندان خودش هم بی‌شناسنامه نمی‌مانند.البته پدر تنی جواد زنده است و اگر ‌سری به ثبت احوال بزند، همه چیز حل است، ولی پدر اعتیاد بسوزد‌؛ شاید اگر قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بد‌سرپرست اسیر مسائلی همچون ازدواج سرپرست و فرزند خوانده و البته به درازا کشیدن همه مسائل در کشورمان نبود، باز کورسوی امیدی برای شناسنامه دار شدن امثال جواد می‌بود؛ اما... .چه خبر از مجلس؟به این بهانه به سراغ محمد علی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی رفتیم و از او پرسیدیم که چرا طرح مجلس پس از مردود دانسته شدن در شورای نگهبان، فراموش شد؟ این نماینده مجلس در پاسخ می‌گوید: بحث تابعیت در قوانین کشور‌ها از جمله امور بسیار مهم و جدی است که‌ گاه از خون نشأت می‌گیرد و ‌گاه به خاک؛ به این صورت که یا تابعیت پدر مورد استناد قانون قرار می‌گیرد و یا محل تولد فرد. البته در کشور ما شیوه تعیین تابعیت افراد به صورت مطلق خونی است و به صورت مشروط، خاک را نیز در بر می‌گیرد. به این صورت که در قانون مدنی ذکر شده که اگر فردی متولد ایران از مادری ایرانی و پدری از اتباع خارجه، بلافاصله پس از رسیدن به ‌هجده سال تمام، دست‌کم یک سال دیگر در ایران اقامت کرده باشد، می‌تواند تابعیت کشورمان را دریافت کند و در غیر این صورت، بیگانه به شمار می‌رود.نماینده فریدن در ادامه به تلاش نمایندگان مجلس برای تغییر این قانون اشاره کرد و گفت: پیشتر تلاش کردیم، ‌بحث تابعیت افرادی را که بدون شناسنامه مانده‌اند، حل کنیم و پس از بحث و بررسی و لحاظ کردن تأملاتی که اعضای کمیسیون داشتند، مصوبه‌ای در مجلس تدارک دیدیم که جهت بررسی به شورای نگهبان فرستاده شد؛ اما بنا بر‌ اصل ۷۵ قانون اساسی، چون بار مالی به دولت تحمیل می‌کرد، مردود شد، چراکه ‌اگر این افراد تبعه ایران شوند، باید از همه ‌حقوق شهروندان ایرانی مانند دریافت یارانه، حق سلامت و بهداشت و تحصیل رایگان، اشتغال و... بهره‌مند شوند. وی در ادامه راه به جریان افتادن دوباره این طرح را پذیرش بار مالی آن توسط دولت یا ارائه آن در قالب لایحه به مجلس دانست و در پاسخ به این ‌که چرا‌‌ همان زمان بررسی از دولت وقت درخواست لایحه‌ای با این مضمون نشده است‌، گفت:‌‌ همان موقع از دولت دهم خواستیم تا تغییرات قانون تابعیت را به صورت لایحه به مجلس بیاورند؛ اما دولت نپذیرفت! اسفنانی افزود: باید بپذیریم که هم‌اکنون این افراد، ایرانی نیستند، ولو مادرشان ایرانی باشد یا در ایران متولد شده باشند؛ اما دولت همواره تمهیداتی در این زمینه اندیشیده تا حتی این افراد نیز از حقوقی مانند تحصیل برخوردار باشند. از سوی دیگر، باید اذعان کنیم که راه تغییر قانون بسته است، مگر اینکه دولت بار مالی آن را پذیرفته و لایحه‌ای به این منظور در اختیار مجلس بگذارد که در آن صورت، مجلس آمادگی کامل دارد در تعامل کامل، روند تبدیل آن به قانون را به انجام برساند، ولی تاکنون این اتفاق رخ نداده است. بدین ترتیب، گویا گره هویتی «جواد» دارابی و افراد مشابه وی، تنها به دست دولت حل می‌شود و البته معلوم نیست که آیا دولتمردان از این ماجرا آگاهند یا خیر؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۹:۲۸
مهدی حسنوند
سفر وزیر دفاع آمریکا به بحرین و وزیر خارجه این کشور به سرزمین های اشغالی جهت اطمینان دادن به متحدان خود، بازتاب قبول دعوت ایران از سوی رئیس امارات متحده عربی، واکنش ایران به حمله تروریستی روز گذشته در یمن و اعلام آمادگی نخستین شرکت بزرگ نفتی غربی برای همکاری با ایران، از جمله مهمترین مطالب امروز مطبوعات جهان درباره ایران است. به گزارش «تابناک»، تلاش مقامات آمریکایی برای اطمینان دادن به متحدان منطقه ای خود درباره توافق هسته ای ایران، از جمله موضوعاتی است که از روز گذشته تاکنون در شماری از مطبوعات و رسانه های بین المللی بازتاب داشته است.در این زمینه، «آسوشیتدپرس» موضوع سفر وزیر دفاع آمریکا به بحرین را مورد توجه قرار داده و می نویسد چاک هیگل این وظیفه دشوار را بر عهده دارد که به متحدان آمریکا اطمینان دهد حمایت نظامی محکم این کشور از منطقه ادامه پیدا خواهد کرد. به نوشته این خبرگزاری، قرار است هیگل طی روزهای آتی در یک کنفرانس امنیتی که با حضور رهبران کشورهای منطقه در منامه برگزار می شود، به ایراد سخنرانی بپردازد. مقامات آمریکایی گفته اند وی در این سخنرانی بر تعهد آمریکا نسبت به منطقه، از جمله در قالب فروش سلاح و ارتقای توانایی های دفاعی کشورهای منطقه تأکید خواهد کرد.جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز که روز گذشته به سرزمین های اشغالی سفر کرده بود، تلاشی مشابه را به موازات اقدامات هیگل آغاز کرده است. به نوشته «گالف تودی»، جان کری تأکید کرده که چه در جریان مذاکرات هسته ای با ایران و چه در روند مذاکرات صلح با فلسطینی ها، امنیت رژیم اسرائیل برای واشنگتن در اولویت قرار دارد. این روزنامه اشاره می کند که هدف اصلی سفر کری، گفت و گو با مقامات اسرائیلی و فلسطینی برای ازسرگیری روند مذاکرات صلح اعلام شده بود؛ اما در عمل موضوع ایران نیز به دستور کار گفت و گوهای وی با نتانیاهو وارد شده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران نیز اخیراً سیاست خارجی فعالی را نسبت به منطقه در پیش گرفته و این موضوع، از چشم رسانه ها دور نمانده است. در این زمینه، روزنامه «عرب نیوز» خبر پذیرش دعوت ایران از رئیس امارات متحده عربی برای سفر به تهران را منتشر کرده و آن را نشانه ای دیگر از سیاست آشتی جویانه جدید ایران دانسته است. این روزنامه اشاره می کند که ایران طی هفته های اخیر و در پی امضای توافق هسته ای با قدرت های جهانی، در تلاش برای بهبود روابط با کشورهای منطقه خلیج فارس برآمده است. در این راستا، قرار است شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان، رئیس امارات به زودی و به دعوت ایران، به تهران سفر کند.خبرگزاری «ترند» نیز واکنش ایران به حمله مسلحانه به ساختمان وزارت دفاع یمن را مورد توجه قرار داده است. این خبرگزاری می نویسد وزارت خارجه ایران با انتشار بیانیه ای حمله تروریستی مرگبار روز گذشته به مقر وزارت دفاع یمن در صنعا، پایتخت این کشور را محکوم کرده است. در بیانیه وزارت خارجه ایران آمده این گونه اقدامات تروریستی که با هدف ایجاد ناامنی و بی ثباتی و ضربه زدن به روند سیاسی جاری در یمن انجام می گیرد، نمی تواند به عزم ملت یمن برای رسیدن به خواسته های مشروع خود خللی وارد کند. گفتنی است هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته، اما به احتمال زیاد گروه های وابسته به القاعده در این زمینه مسئول بوده اند.در نهایت، در مطلبی اقتصادی، خبرگزاری «رویترز» از آمادگی مهمترین شرکت نفتی ایتالیا برای از سرگیری همکاری های خود با ایران خبر داده است. به نوشته این خبرگزاری، پولو اسکارونی، مدیرعامل شرکت نفتی «اِنی» ایتالیا روز گذشته با بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران دیدار کرده و به این ترتیب، به نخستین مقام نفتی غربی تبدیل شده که از زمان امضای توافق هسته ای ایران، تمایل خود را برای همکاری با این کشور نشان داده است. رویترز اشاره می کند این دیدار که در وین و متعاقب نشست وزرای نفت «اوپک» انجام گرفته، پس از آن صورت می گیرد که زنگنه از شرکت انی به عنوان یکی از شرکت هایی یاد کرد که ایران مایل است همکاری خود را با آن ها از سر بگیرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۱:۱۳
مهدی حسنوند
سفر وزیر دفاع آمریکا به بحرین و وزیر خارجه این کشور به سرزمین های اشغالی جهت اطمینان دادن به متحدان خود، بازتاب قبول دعوت ایران از سوی رئیس امارات متحده عربی، واکنش ایران به حمله تروریستی روز گذشته در یمن و اعلام آمادگی نخستین شرکت بزرگ نفتی غربی برای همکاری با ایران، از جمله مهمترین مطالب امروز مطبوعات جهان درباره ایران است. به گزارش «تابناک»، تلاش مقامات آمریکایی برای اطمینان دادن به متحدان منطقه ای خود درباره توافق هسته ای ایران، از جمله موضوعاتی است که از روز گذشته تاکنون در شماری از مطبوعات و رسانه های بین المللی بازتاب داشته است.در این زمینه، «آسوشیتدپرس» موضوع سفر وزیر دفاع آمریکا به بحرین را مورد توجه قرار داده و می نویسد چاک هیگل این وظیفه دشوار را بر عهده دارد که به متحدان آمریکا اطمینان دهد حمایت نظامی محکم این کشور از منطقه ادامه پیدا خواهد کرد. به نوشته این خبرگزاری، قرار است هیگل طی روزهای آتی در یک کنفرانس امنیتی که با حضور رهبران کشورهای منطقه در منامه برگزار می شود، به ایراد سخنرانی بپردازد. مقامات آمریکایی گفته اند وی در این سخنرانی بر تعهد آمریکا نسبت به منطقه، از جمله در قالب فروش سلاح و ارتقای توانایی های دفاعی کشورهای منطقه تأکید خواهد کرد.جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز که روز گذشته به سرزمین های اشغالی سفر کرده بود، تلاشی مشابه را به موازات اقدامات هیگل آغاز کرده است. به نوشته «گالف تودی»، جان کری تأکید کرده که چه در جریان مذاکرات هسته ای با ایران و چه در روند مذاکرات صلح با فلسطینی ها، امنیت رژیم اسرائیل برای واشنگتن در اولویت قرار دارد. این روزنامه اشاره می کند که هدف اصلی سفر کری، گفت و گو با مقامات اسرائیلی و فلسطینی برای ازسرگیری روند مذاکرات صلح اعلام شده بود؛ اما در عمل موضوع ایران نیز به دستور کار گفت و گوهای وی با نتانیاهو وارد شده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران نیز اخیراً سیاست خارجی فعالی را نسبت به منطقه در پیش گرفته و این موضوع، از چشم رسانه ها دور نمانده است. در این زمینه، روزنامه «عرب نیوز» خبر پذیرش دعوت ایران از رئیس امارات متحده عربی برای سفر به تهران را منتشر کرده و آن را نشانه ای دیگر از سیاست آشتی جویانه جدید ایران دانسته است. این روزنامه اشاره می کند که ایران طی هفته های اخیر و در پی امضای توافق هسته ای با قدرت های جهانی، در تلاش برای بهبود روابط با کشورهای منطقه خلیج فارس برآمده است. در این راستا، قرار است شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان، رئیس امارات به زودی و به دعوت ایران، به تهران سفر کند.خبرگزاری «ترند» نیز واکنش ایران به حمله مسلحانه به ساختمان وزارت دفاع یمن را مورد توجه قرار داده است. این خبرگزاری می نویسد وزارت خارجه ایران با انتشار بیانیه ای حمله تروریستی مرگبار روز گذشته به مقر وزارت دفاع یمن در صنعا، پایتخت این کشور را محکوم کرده است. در بیانیه وزارت خارجه ایران آمده این گونه اقدامات تروریستی که با هدف ایجاد ناامنی و بی ثباتی و ضربه زدن به روند سیاسی جاری در یمن انجام می گیرد، نمی تواند به عزم ملت یمن برای رسیدن به خواسته های مشروع خود خللی وارد کند. گفتنی است هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته، اما به احتمال زیاد گروه های وابسته به القاعده در این زمینه مسئول بوده اند.در نهایت، در مطلبی اقتصادی، خبرگزاری «رویترز» از آمادگی مهمترین شرکت نفتی ایتالیا برای از سرگیری همکاری های خود با ایران خبر داده است. به نوشته این خبرگزاری، پولو اسکارونی، مدیرعامل شرکت نفتی «اِنی» ایتالیا روز گذشته با بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران دیدار کرده و به این ترتیب، به نخستین مقام نفتی غربی تبدیل شده که از زمان امضای توافق هسته ای ایران، تمایل خود را برای همکاری با این کشور نشان داده است. رویترز اشاره می کند این دیدار که در وین و متعاقب نشست وزرای نفت «اوپک» انجام گرفته، پس از آن صورت می گیرد که زنگنه از شرکت انی به عنوان یکی از شرکت هایی یاد کرد که ایران مایل است همکاری خود را با آن ها از سر بگیرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۱:۱۳
مهدی حسنوند
همزمان با نهم آذر، چهل‌و‌دومین سالگرد بازگشت جزایر سه‌گانه بوموسا، تنب بزرگ و تنب کوچک به مام میهن، تبلیغات اماراتی‌ها با انتشار کتابی با زبان انگلیسی و پافشاری در ادعاهای تجاوزگرانه نسبت به تمامیت ارضی ایران ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است. در حالی که این روز یادآور آزادسازی جزایر سه‌گانه پس از ۶۸ سال اشغال توسط دولت انگلیس است، شیوخ امارات تحت تأثیر و حمایت انگلیسی ها تحریکات ضد ایرانی خود را ابعاد تازه‌ای بخشیده‌اند. به گزارش «تابناک»، ادعاهای ارضی علیه تمامیت ارضی ایران در ‌سال‌های تولد یک به یک کشور‌های ذره‌بینی از دامن استعمار انگلیس همواره بوده که تغییر و جعل نام ساختگی برای خلیج فارس، ادعای مالکیت بر اروند‌رود و خوزستان از مهم‌ترین این ادعا‌ها بوده است. این ادعاهای نژادپرستانه حتی به جنگی ویرانگر و هشت ساله از سوی صدام علیه ایران و ایرانی انجامید که با حمایت فراموش ناشدنی و پشتیبانی، مالی، تسلیحاتی و لجستیکی قاطبه کشور‌های عربی همراه بوده است. در این میان، در برخورد با ادعاهای ضد ایرانی کشور‌های عربی و به ویژه امارات، ‌سیاستی مشابه ادعای متقابل به دولت باکو، بسیار کارساز خواهد بود. در مورد ادعاهای دولت باکو به تمامیت ارضی ایران دیدیم، سیاست «مقابله به مثل» هر چند بسیار دیر ولی بجا مورد استفاده قرار گرفت و دشمنان قسم خورده ایران زمین و تجزیه‌طلبان باکو را سر جای خود نشاند و در موضع انفعال قرار داد. بی‌گمان، افکار عمومی ایران در انتظار پاسخ شایسته و قاطع دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی به امارات، این شیخ نشین کوچک خلیج فارس است که یکی از بهترین راه‌های آن از طریق ادعای مالکیت ایران بر استان جلفاوه (امارات کنونی)، جزیره ایرانی «آریایی» یا «سیربو نعیر» و جزیره نفت خیز «زرکوه» است که در اشغال امارات متحده عربی قرار دارند. در تارنمای ویکیپدیا که در زیر آمده، به تعلق تاریخی جزیره «سیر بو نعیر» به ایران اشاره ‌و نوشته شده که جزیره «سیر بو نعیر» در مالکیت تاریخی ایران بوده و در سال ۱۹۰۸ میلادی (در‌‌ همان سال‌های اشغال جزایر سه گانه) به اشغال استعمار انگلیس در‌آمده است؛ اشغالی که بر خلاف جزایر سه گانه، متأسفانه هیچ‌گاه به بازگشت این جزیره به سرزمین ایران منتهی نشد.  تصویر شماره ۱: نقشه قرن ۱۹ Adolf Stieler آلمانی، که «سیر بو نعیر» یا «جزیره آریایی» که در کادر نمایان است، همانند جزایر سه گانه، به رنگ کشور ایران رنگ‌آمیزی شده است. تصویر شماره ۲: موقعیت جزیره‌های‌ «سیر بو نعیر» یا «آریایی» و‌ «زرکوه» در خلیج فارس در کادر نمایان است. تصویر شماره ۳: نام جزیره «آریایی» در گوگل ارثتصویر شماره ۴: عکس ماهواره‌ای جزیره‌ «آریایی»پیشینه حاکمیت ایران بر بنادر و جزایر شمال تا جنوب خلیج‌فارساز هزاره دوم پیش از میلاد مسیح (از بیش از چهار هزار سال پیش) تاکنون جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به همراه دیگر جزایر، بنادر و سواحل شمال و جنوب خلیج فارس قلمرو حکومت‌های گوناگون ایرانی بوده است. وجود نقشه‌های باستانی حکومت هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، سنگ‌نبشته‌های متعدد، نام‌های نژاده پارسی این مناطق، بیش از ۲۳ نقشه رسمی و نیمه‌رسمی که توسط دولت‌های بریتانیا و دیگر دولت‌های غربی در قرون گذشته به چاپ رسیده، نامه‌های رسمی دولتی حکومت‌های گوناگون ایران‌زمین و اسناد و کتاب‌های تاریخی موجود در کتابخانه‌های سراسر دنیا و بسیاری اسناد دیگر، تعلق این جزایر را به ایران به خوبی به اثبات می‌رساند. خلیج فارس و جزایر آن از جمله ابوموسى در روزگار عیلامیان به ویژه در زمان سلطنت «شیلهک این شوشیناک» در ۱۱۶۵ سال پیش از میلاد تحت تسلط این سلسله بوده است. در دولت ماد نیز جزایر خلیج‌فارس جزو یکى از ایالت‌هاى جنوب غربى و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد به نام «درنگیانه» و بخشى از کرمان بود. در دوران هخامنشیان این جزایر از جمله جزایر ابوموسى و تنب کوچک و بزرگ به موجب بند ۶ ستون اول کتیبه بیستون جزو استان پارس بوده است.برای نمونه، کتیبه داریوش بزرگ در بیستون نیز سندی دیگر بر مالکیت ایران بر خلیج فارس و کلیه جزایر آن است: داریوش شاه از اربابه ـ بخشی از عربستان ـ ماکا ـ بخش مجاور تنگه هرمز ـ و... نام می‌برد و اینکه جنوب تنگه هرمز و سواحل خلیج فارس نیز کاملا تحت اختیار ایران بوده است. یکی از قدیمی‌ترین اسناد مالکیت ایران بر کرانه‌های جنوبی خلیج فارس، به محمد ابن جریر طبری باز‌می‌گردد. وی می‌نویسد: در زمان اشکانیان عرب‌ها همه در حجاز بودند و بادیه و مکه و یمن سکونتگاه آنان. آن گروهی که در حجاز و بادیه بودند، به قحطی و گرسنگی دچار شدند. پس به عراق و بحرین کوچ کردند که در اختیار اشکانیان ایران بود. «دکتر وستفلد» نیز در جای دیگری می‌گوید: پیش از اسلام سواحل غربی دریای پارس توسط ایرانیان اداره می‌شده است. حتی شهری نیز از دوره ساسانی باقی است که به نام یکی از سرداران ایرانی نام‌گذاری شده است. این شهر امروزه اسپیدگان ـ اسفنج ـ نام دارد که در جزیره بحرین قرار داشته و از نام سردار اسپیدویه گرفته شده است. همچنین در دوران اشکانیان در روزگار سلطنت مهرداد اول (۱۷۱ ـ ۱۳۸ پیش از میلاد) بنادر و جزیره‌هاى پارس تحت حکومت این سلسله قرار گرفت. در عهد ساسانیان جزایر و بنادر خلیج فارس جزو قلمرو ایران و شهر اردشیر از استان پارس و جزو پادکیسان نیمروز بود. پس از ورود اسلام به ایران در دوره اقتدار آل بویه از ۳۲۲ هجرى قمرى بنادر و جزایر سراسر کرانه‌هاى خلیج فارس در قلمرو فرمانروایى آن‌ها قرار داشت. این فرمانروایى به دست سلجوقیان کرمان ادامه داشت تا اینکه پس از انقراض ملوک کیش در سال ۶۲۶ هجرى قمرى در روزگار اتابکان فارس و ایلخانان مغول والى‌هاى دریاى فارس یا ملوک هرمز در جزیره کیش سکنى گزیدند و تا سال ۷۷۹ هجرى قمرى بر تمام جزایر خلیج فارس و دریاى مکران ـ عمان ـ حکومت کردند. تیموریان نیز خراج جزیره کیش و سایر جزایر خلیج فارس را تا سال ۸۷۳ هجرى قمرى که در ایران حکومت داشتند، جزو فارس محسوب و وصول مى‌کردند. با ورود پرتغالى‌ها به خلیج فارس و آغاز فعالیت هاى استعمار نوین در منطقه، جزایر این خلیج از جمله ابوموسى به اشغال دریانوردان پرتغالى درآمد. در روزگار سلطنت شاه عباس صفوى، پس از یک دوره طولانى نبرد، جزایر و بنادر ایرانى در خلیج فارس از جمله ابوموسى، قشم، هرمز و بحرین به وسیله نیروهاى ایرانى آزاد شد که به همین مناسبت بندر گمبرون به بندر عباس تغییر نام یافت. شاه عباس در سال ۱۶۰۲ میلادی بحرین را از اشغال پرتغالی‌ها خارج می‌کند و در سال ۱۶۱۲میلادی (۱۰۰۱ هجری خورشیدی و سالروز روز ملی خلیج فارس)، «جلفاوه» که امروزه امارات متحده است را اعاده حاکمیت می‌کند. در سال ۱۱۴۷ هجرى قمرى (۱۷۳۵میلادى) نادرشاه افشار، لطیف خان دشتستانى را به سمت حاکم ایالت هاى جنوب ایران و کاپیتانى کل سواحل و بنادر و جزایر خلیج فارس منصوب کرد که این فرد در سال ۱۷۳۶ میلادى به بحرین لشکر کشید و شیخ جبار هوله، یاغى بحرین را شکست داد و کلید دژ بحرین را براى نادرشاه فرستاد. کریم خان زند نیز در سال ۱۱۷۹ هجرى قمرى (۱۷۶۵ میلادى) بر سراسر منطقه فارس و جزایر خلیج فارس از جمله ابوموسى و بحرین و... اعمال حاکمیت کرد. در دوره قاجاریه آقامحمدخان پس از شکست دادن جانشینان کریم‌خان زند، موفق شد بر تمام ایران از جمله بنادر و جزایر خلیج فارس مسلط شود. در روزگار فتحعلى شاه هم جزایر دریاى پارس از جمله کیش، بحرین، ابوموسى، هندرابى، تنب بزرگ و تنب کوچک، فارور و... جزو ایالت فارس محسوب مى‌شد و در سال ۱۲۶۳ ه‌ ق کرانه‌ها و جزیره‌هاى خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسى بخشى از ایالت «بنادر خلیج فارس» شد. در سال ۱۸۵۳میلادی استعمار بریتانیا که از سال ۱۸۱۹ به بهانه حفظ امنیت خلیج فارس از اعراب بادیه نشین جنوب خلیج فارس (اجداد حکام کنونی شیخ نشین‌های جنوب خلیج فارس) که علاوه بر چوپانی از راه دزدی دریایی امرار معاش می‌کردند، استقرار یافته بود در راه تثبیت سلطه خود، حکام منطقه را در کنفراسى جمع کرد و آن‌ها قراردادى را تحت عنوان صلح جاویدان امضا کردند که به موجب آن بریتانیایى‌ها اجازه یافتند نه تنها به بهانه مبارزه با دزدان دریایى بلکه به بهانه حفظ امنیت خلیج فارس بتوانند در هر حادثه اى که در کرانه هاى خلیج فارس اتفاق مى‌افتد مداخله کنند. در سال ۱۸۱۹ میلادى بریتانیا در پى این کوشش‌ها جزایر ابوموسى و تنب بزرگ و کوچک را که از روزگار کهن در تملک ایران و جزو لاینفک خاک آن بود به اشغال خود درآورد. از میان نقشه‌های رسمی که حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه را به اثبات می‌رساندنقشه رنگی موجود است که وزارت جنگ انگلیس در سال ۱۸۶۸ میلادی تهیه کرده و «لرد سادیس بری» از طریق وزارت خارجه تقدیم ناصرالدین شاه می‌کند جزایر سه گانه به رنگ کشور ایران مشخص هستند. نقشه بعدی نقشه «لرد کرسن» نایب سلطنه انگلیس در خلیج فارس است که در سال ۱۸۹۰ میلادی تهیه شده است. در نقشه‌های رنگی این کتاب نیز جزایر به رنگ ایران است. حتی فرا‌تر از این‌ها در نقشه دریاداری انگلیس که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیست تهیه شده نیز باز هم جزایر سه گانه به رنگ ایران مشخص هستند. از جمله مستندات حقانیت ایران در کتاب‌های تاریخی، می‌توان به کتاب «محمود سدید کبابی بندر عباسی» اشاره کرد که در آن اسناد جالب توجهی موجود است که از آن میان، می‌توان به سندی اشاره کرد که در آن اجداد شیوخ فعلی شارجه و رأس‌الخیمه که چوپانی می‌کردند برای تعلیف احشام خود در جزیره ابوموسی ـ که به دلیل مراتع سرسبز خود به «گپ سبزو» نیز معروف بود ـ از حاکمان ایران اجازه می‌گرفتند و پس از تعلیف هم مراتب خدمتگزاری و سپاس خود را به ایرانیان اعلام می‌داشتند. دولت ایران در دهه نخست قرن ۱۳ بار‌ها حق حاکمیت خود را بر جزایر تنب و ابوموسى اعلام کرد و در ‌پنجم اسفند ۱۳۰۸ هم وزارت خارجه دولت رضاشاه پهلوی، نامه اعتراضى را مبنى بر برافراشتن پرچم بریتانیا بر فراز جزایر ابوموسى و تنب بزرگ به وزیر مختار بریتانیا در تهران نگاشت تا اینکه پس از سال‌ها تلاش پیگیر توسط همه دولت‌های ایرانی، سرانجام در نهم آذر ۱۳۵۰ سه جزیره به مام میهن بازگشتند. فرجام سخن اینکه* هزاران سند تاریخی فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و...، در تعلق تاریخی جزایر سه‌گانه و همه کرانه‌های امارات متحده کنونی به ایران هیچ شبهه‌ای باقی نمی‌گذارند و با توجه به اینکه در هنگام اعمال حاکمیت دوباره ایران پس از چند دهه اشغالگری انگلیس در جزایر سه‌گانه، هنوز کشوری به نام امارات پدید ‌نیامده بوده که بخواهد ادعایی داشته باشد. جالب اینکه قواسم یا جواسم امارات از‌‌ همان نسل قاسمی‌های ایرانی حاکمان بندر لنگه و ایرانی تبار هستند که بر راس الخیمه و شارجه حکومت می‌کنند بنابراین ایران نیز متقابلا می‌تواند ادعای مالکیت بر شارجه و رأس الخیمه را داشته باشد. * مقام‌های اماراتی و شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب باید بدانند با توجه به اسناد ‌انکارناپذیر تاریخی علاوه بر بحرین ـ که نه با لایحه دولت و نه با طرح مجلس، بلکه به طور غیر قانونی از پیکره ایران زمین جدا شده ـ تمامی کرانه‌های جنوبی خلیج فارس از جمله شیخ‌نشین دوبی و امارات عربی کنونی و جزایر «سیر بو نعیر» و‌ «زرکوه» اشغال شده توسط امارات هم، در طول تاریخ در مالکیت ایران بوده است و در صورت ادامه ادعاهای کشور‌های عربی و امارات علیه تمامیت ارضی ایران، اعمال حاکمیت مجدد ایران بر امارات و جزایر‌ «آریایی» ‌و‌ «زرکوه» و بحرین و... از سوی ایرانیان قابل پیگیری خواهد بود. * در پایان باید تأکید کرد، زیبنده نیست که دستگاه دیپلماتیک بیش از این سیاست تساهل و تسامح یک سویه را در برابر امارات دنبال نماید و ضروری است با اتخاذ سیاست دیپلماتیک‌ «مقابله به مثل»، ضرورت بازگشت جزایر ایرانی جنوب خلیج فارس را دنبال نماید یا دست کم برای اذهان خواب زده ضد ایرانیان، پیشینه حاکمیت ملی و هژمونی تاریخی ایران بر هر دو کرانه شمالی و جنوبی خلیج تا ابد فارس را یاد‌آوری کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۱۲:۵۲
مهدی حسنوند
همزمان با نهم آذر، چهل‌و‌دومین سالگرد بازگشت جزایر سه‌گانه بوموسا، تنب بزرگ و تنب کوچک به مام میهن، تبلیغات اماراتی‌ها با انتشار کتابی با زبان انگلیسی و پافشاری در ادعاهای تجاوزگرانه نسبت به تمامیت ارضی ایران ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است. در حالی که این روز یادآور آزادسازی جزایر سه‌گانه پس از ۶۸ سال اشغال توسط دولت انگلیس است، شیوخ امارات تحت تأثیر و حمایت انگلیسی ها تحریکات ضد ایرانی خود را ابعاد تازه‌ای بخشیده‌اند. به گزارش «تابناک»، ادعاهای ارضی علیه تمامیت ارضی ایران در ‌سال‌های تولد یک به یک کشور‌های ذره‌بینی از دامن استعمار انگلیس همواره بوده که تغییر و جعل نام ساختگی برای خلیج فارس، ادعای مالکیت بر اروند‌رود و خوزستان از مهم‌ترین این ادعا‌ها بوده است. این ادعاهای نژادپرستانه حتی به جنگی ویرانگر و هشت ساله از سوی صدام علیه ایران و ایرانی انجامید که با حمایت فراموش ناشدنی و پشتیبانی، مالی، تسلیحاتی و لجستیکی قاطبه کشور‌های عربی همراه بوده است. در این میان، در برخورد با ادعاهای ضد ایرانی کشور‌های عربی و به ویژه امارات، ‌سیاستی مشابه ادعای متقابل به دولت باکو، بسیار کارساز خواهد بود. در مورد ادعاهای دولت باکو به تمامیت ارضی ایران دیدیم، سیاست «مقابله به مثل» هر چند بسیار دیر ولی بجا مورد استفاده قرار گرفت و دشمنان قسم خورده ایران زمین و تجزیه‌طلبان باکو را سر جای خود نشاند و در موضع انفعال قرار داد. بی‌گمان، افکار عمومی ایران در انتظار پاسخ شایسته و قاطع دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی به امارات، این شیخ نشین کوچک خلیج فارس است که یکی از بهترین راه‌های آن از طریق ادعای مالکیت ایران بر استان جلفاوه (امارات کنونی)، جزیره ایرانی «آریایی» یا «سیربو نعیر» و جزیره نفت خیز «زرکوه» است که در اشغال امارات متحده عربی قرار دارند. در تارنمای ویکیپدیا که در زیر آمده، به تعلق تاریخی جزیره «سیر بو نعیر» به ایران اشاره ‌و نوشته شده که جزیره «سیر بو نعیر» در مالکیت تاریخی ایران بوده و در سال ۱۹۰۸ میلادی (در‌‌ همان سال‌های اشغال جزایر سه گانه) به اشغال استعمار انگلیس در‌آمده است؛ اشغالی که بر خلاف جزایر سه گانه، متأسفانه هیچ‌گاه به بازگشت این جزیره به سرزمین ایران منتهی نشد.  تصویر شماره ۱: نقشه قرن ۱۹ Adolf Stieler آلمانی، که «سیر بو نعیر» یا «جزیره آریایی» که در کادر نمایان است، همانند جزایر سه گانه، به رنگ کشور ایران رنگ‌آمیزی شده است. تصویر شماره ۲: موقعیت جزیره‌های‌ «سیر بو نعیر» یا «آریایی» و‌ «زرکوه» در خلیج فارس در کادر نمایان است. تصویر شماره ۳: نام جزیره «آریایی» در گوگل ارثتصویر شماره ۴: عکس ماهواره‌ای جزیره‌ «آریایی»پیشینه حاکمیت ایران بر بنادر و جزایر شمال تا جنوب خلیج‌فارساز هزاره دوم پیش از میلاد مسیح (از بیش از چهار هزار سال پیش) تاکنون جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به همراه دیگر جزایر، بنادر و سواحل شمال و جنوب خلیج فارس قلمرو حکومت‌های گوناگون ایرانی بوده است. وجود نقشه‌های باستانی حکومت هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، سنگ‌نبشته‌های متعدد، نام‌های نژاده پارسی این مناطق، بیش از ۲۳ نقشه رسمی و نیمه‌رسمی که توسط دولت‌های بریتانیا و دیگر دولت‌های غربی در قرون گذشته به چاپ رسیده، نامه‌های رسمی دولتی حکومت‌های گوناگون ایران‌زمین و اسناد و کتاب‌های تاریخی موجود در کتابخانه‌های سراسر دنیا و بسیاری اسناد دیگر، تعلق این جزایر را به ایران به خوبی به اثبات می‌رساند. خلیج فارس و جزایر آن از جمله ابوموسى در روزگار عیلامیان به ویژه در زمان سلطنت «شیلهک این شوشیناک» در ۱۱۶۵ سال پیش از میلاد تحت تسلط این سلسله بوده است. در دولت ماد نیز جزایر خلیج‌فارس جزو یکى از ایالت‌هاى جنوب غربى و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد به نام «درنگیانه» و بخشى از کرمان بود. در دوران هخامنشیان این جزایر از جمله جزایر ابوموسى و تنب کوچک و بزرگ به موجب بند ۶ ستون اول کتیبه بیستون جزو استان پارس بوده است.برای نمونه، کتیبه داریوش بزرگ در بیستون نیز سندی دیگر بر مالکیت ایران بر خلیج فارس و کلیه جزایر آن است: داریوش شاه از اربابه ـ بخشی از عربستان ـ ماکا ـ بخش مجاور تنگه هرمز ـ و... نام می‌برد و اینکه جنوب تنگه هرمز و سواحل خلیج فارس نیز کاملا تحت اختیار ایران بوده است. یکی از قدیمی‌ترین اسناد مالکیت ایران بر کرانه‌های جنوبی خلیج فارس، به محمد ابن جریر طبری باز‌می‌گردد. وی می‌نویسد: در زمان اشکانیان عرب‌ها همه در حجاز بودند و بادیه و مکه و یمن سکونتگاه آنان. آن گروهی که در حجاز و بادیه بودند، به قحطی و گرسنگی دچار شدند. پس به عراق و بحرین کوچ کردند که در اختیار اشکانیان ایران بود. «دکتر وستفلد» نیز در جای دیگری می‌گوید: پیش از اسلام سواحل غربی دریای پارس توسط ایرانیان اداره می‌شده است. حتی شهری نیز از دوره ساسانی باقی است که به نام یکی از سرداران ایرانی نام‌گذاری شده است. این شهر امروزه اسپیدگان ـ اسفنج ـ نام دارد که در جزیره بحرین قرار داشته و از نام سردار اسپیدویه گرفته شده است. همچنین در دوران اشکانیان در روزگار سلطنت مهرداد اول (۱۷۱ ـ ۱۳۸ پیش از میلاد) بنادر و جزیره‌هاى پارس تحت حکومت این سلسله قرار گرفت. در عهد ساسانیان جزایر و بنادر خلیج فارس جزو قلمرو ایران و شهر اردشیر از استان پارس و جزو پادکیسان نیمروز بود. پس از ورود اسلام به ایران در دوره اقتدار آل بویه از ۳۲۲ هجرى قمرى بنادر و جزایر سراسر کرانه‌هاى خلیج فارس در قلمرو فرمانروایى آن‌ها قرار داشت. این فرمانروایى به دست سلجوقیان کرمان ادامه داشت تا اینکه پس از انقراض ملوک کیش در سال ۶۲۶ هجرى قمرى در روزگار اتابکان فارس و ایلخانان مغول والى‌هاى دریاى فارس یا ملوک هرمز در جزیره کیش سکنى گزیدند و تا سال ۷۷۹ هجرى قمرى بر تمام جزایر خلیج فارس و دریاى مکران ـ عمان ـ حکومت کردند. تیموریان نیز خراج جزیره کیش و سایر جزایر خلیج فارس را تا سال ۸۷۳ هجرى قمرى که در ایران حکومت داشتند، جزو فارس محسوب و وصول مى‌کردند. با ورود پرتغالى‌ها به خلیج فارس و آغاز فعالیت هاى استعمار نوین در منطقه، جزایر این خلیج از جمله ابوموسى به اشغال دریانوردان پرتغالى درآمد. در روزگار سلطنت شاه عباس صفوى، پس از یک دوره طولانى نبرد، جزایر و بنادر ایرانى در خلیج فارس از جمله ابوموسى، قشم، هرمز و بحرین به وسیله نیروهاى ایرانى آزاد شد که به همین مناسبت بندر گمبرون به بندر عباس تغییر نام یافت. شاه عباس در سال ۱۶۰۲ میلادی بحرین را از اشغال پرتغالی‌ها خارج می‌کند و در سال ۱۶۱۲میلادی (۱۰۰۱ هجری خورشیدی و سالروز روز ملی خلیج فارس)، «جلفاوه» که امروزه امارات متحده است را اعاده حاکمیت می‌کند. در سال ۱۱۴۷ هجرى قمرى (۱۷۳۵میلادى) نادرشاه افشار، لطیف خان دشتستانى را به سمت حاکم ایالت هاى جنوب ایران و کاپیتانى کل سواحل و بنادر و جزایر خلیج فارس منصوب کرد که این فرد در سال ۱۷۳۶ میلادى به بحرین لشکر کشید و شیخ جبار هوله، یاغى بحرین را شکست داد و کلید دژ بحرین را براى نادرشاه فرستاد. کریم خان زند نیز در سال ۱۱۷۹ هجرى قمرى (۱۷۶۵ میلادى) بر سراسر منطقه فارس و جزایر خلیج فارس از جمله ابوموسى و بحرین و... اعمال حاکمیت کرد. در دوره قاجاریه آقامحمدخان پس از شکست دادن جانشینان کریم‌خان زند، موفق شد بر تمام ایران از جمله بنادر و جزایر خلیج فارس مسلط شود. در روزگار فتحعلى شاه هم جزایر دریاى پارس از جمله کیش، بحرین، ابوموسى، هندرابى، تنب بزرگ و تنب کوچک، فارور و... جزو ایالت فارس محسوب مى‌شد و در سال ۱۲۶۳ ه‌ ق کرانه‌ها و جزیره‌هاى خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسى بخشى از ایالت «بنادر خلیج فارس» شد. در سال ۱۸۵۳میلادی استعمار بریتانیا که از سال ۱۸۱۹ به بهانه حفظ امنیت خلیج فارس از اعراب بادیه نشین جنوب خلیج فارس (اجداد حکام کنونی شیخ نشین‌های جنوب خلیج فارس) که علاوه بر چوپانی از راه دزدی دریایی امرار معاش می‌کردند، استقرار یافته بود در راه تثبیت سلطه خود، حکام منطقه را در کنفراسى جمع کرد و آن‌ها قراردادى را تحت عنوان صلح جاویدان امضا کردند که به موجب آن بریتانیایى‌ها اجازه یافتند نه تنها به بهانه مبارزه با دزدان دریایى بلکه به بهانه حفظ امنیت خلیج فارس بتوانند در هر حادثه اى که در کرانه هاى خلیج فارس اتفاق مى‌افتد مداخله کنند. در سال ۱۸۱۹ میلادى بریتانیا در پى این کوشش‌ها جزایر ابوموسى و تنب بزرگ و کوچک را که از روزگار کهن در تملک ایران و جزو لاینفک خاک آن بود به اشغال خود درآورد. از میان نقشه‌های رسمی که حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه را به اثبات می‌رساندنقشه رنگی موجود است که وزارت جنگ انگلیس در سال ۱۸۶۸ میلادی تهیه کرده و «لرد سادیس بری» از طریق وزارت خارجه تقدیم ناصرالدین شاه می‌کند جزایر سه گانه به رنگ کشور ایران مشخص هستند. نقشه بعدی نقشه «لرد کرسن» نایب سلطنه انگلیس در خلیج فارس است که در سال ۱۸۹۰ میلادی تهیه شده است. در نقشه‌های رنگی این کتاب نیز جزایر به رنگ ایران است. حتی فرا‌تر از این‌ها در نقشه دریاداری انگلیس که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیست تهیه شده نیز باز هم جزایر سه گانه به رنگ ایران مشخص هستند. از جمله مستندات حقانیت ایران در کتاب‌های تاریخی، می‌توان به کتاب «محمود سدید کبابی بندر عباسی» اشاره کرد که در آن اسناد جالب توجهی موجود است که از آن میان، می‌توان به سندی اشاره کرد که در آن اجداد شیوخ فعلی شارجه و رأس‌الخیمه که چوپانی می‌کردند برای تعلیف احشام خود در جزیره ابوموسی ـ که به دلیل مراتع سرسبز خود به «گپ سبزو» نیز معروف بود ـ از حاکمان ایران اجازه می‌گرفتند و پس از تعلیف هم مراتب خدمتگزاری و سپاس خود را به ایرانیان اعلام می‌داشتند. دولت ایران در دهه نخست قرن ۱۳ بار‌ها حق حاکمیت خود را بر جزایر تنب و ابوموسى اعلام کرد و در ‌پنجم اسفند ۱۳۰۸ هم وزارت خارجه دولت رضاشاه پهلوی، نامه اعتراضى را مبنى بر برافراشتن پرچم بریتانیا بر فراز جزایر ابوموسى و تنب بزرگ به وزیر مختار بریتانیا در تهران نگاشت تا اینکه پس از سال‌ها تلاش پیگیر توسط همه دولت‌های ایرانی، سرانجام در نهم آذر ۱۳۵۰ سه جزیره به مام میهن بازگشتند. فرجام سخن اینکه* هزاران سند تاریخی فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و...، در تعلق تاریخی جزایر سه‌گانه و همه کرانه‌های امارات متحده کنونی به ایران هیچ شبهه‌ای باقی نمی‌گذارند و با توجه به اینکه در هنگام اعمال حاکمیت دوباره ایران پس از چند دهه اشغالگری انگلیس در جزایر سه‌گانه، هنوز کشوری به نام امارات پدید ‌نیامده بوده که بخواهد ادعایی داشته باشد. جالب اینکه قواسم یا جواسم امارات از‌‌ همان نسل قاسمی‌های ایرانی حاکمان بندر لنگه و ایرانی تبار هستند که بر راس الخیمه و شارجه حکومت می‌کنند بنابراین ایران نیز متقابلا می‌تواند ادعای مالکیت بر شارجه و رأس الخیمه را داشته باشد. * مقام‌های اماراتی و شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب باید بدانند با توجه به اسناد ‌انکارناپذیر تاریخی علاوه بر بحرین ـ که نه با لایحه دولت و نه با طرح مجلس، بلکه به طور غیر قانونی از پیکره ایران زمین جدا شده ـ تمامی کرانه‌های جنوبی خلیج فارس از جمله شیخ‌نشین دوبی و امارات عربی کنونی و جزایر «سیر بو نعیر» و‌ «زرکوه» اشغال شده توسط امارات هم، در طول تاریخ در مالکیت ایران بوده است و در صورت ادامه ادعاهای کشور‌های عربی و امارات علیه تمامیت ارضی ایران، اعمال حاکمیت مجدد ایران بر امارات و جزایر‌ «آریایی» ‌و‌ «زرکوه» و بحرین و... از سوی ایرانیان قابل پیگیری خواهد بود. * در پایان باید تأکید کرد، زیبنده نیست که دستگاه دیپلماتیک بیش از این سیاست تساهل و تسامح یک سویه را در برابر امارات دنبال نماید و ضروری است با اتخاذ سیاست دیپلماتیک‌ «مقابله به مثل»، ضرورت بازگشت جزایر ایرانی جنوب خلیج فارس را دنبال نماید یا دست کم برای اذهان خواب زده ضد ایرانیان، پیشینه حاکمیت ملی و هژمونی تاریخی ایران بر هر دو کرانه شمالی و جنوبی خلیج تا ابد فارس را یاد‌آوری کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۱۲:۵۲
مهدی حسنوند
برنامه وزیر خارجه آمریکا برای سفر دوباره به خاورمیانه، سفر وزیر خارجه امارات به تهران، گفت‌و‌گوی تلفنی رؤسای جمهور ایران و سوریه، درخواست مشترک ایران و ترکیه برای برقراری آتش‌بس در سوریه و ادامه فضاسازی مطبوعات اسرائیلی علیه ایران، از جمله مهمترین مطالب امروز مطبوعات جهان درباره ایران است. به گزارش «تابناک»، موضوع سفر وزیر خارجه آمریکا به خاورمیانه، از جمله موضوعاتی است که از روز گذشته تاکنون در شماری از مطبوعات جهانی بازتاب یافته است. به نوشته «آسوشیتدپرس»، جان کری می‌خواهد، هفته آینده به اروپا و همچنین خاورمیانه سفر و با مقامات ناتو و نخست‌وزیر رژیم اسرائیل دیدار کند. به نوشته این خبرگزاری، موضوعات گفت‌و‌گوی کری با نتانیاهو شامل مذاکرات صلح میان رژیم اسرائیل و فلسطینی‌ها و نیز توافق هسته‌ای اخیر با ایران خواهد بود. پس از این دیدار، وی به کرانه باختری خواهد رفت تا با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز دیدار و گفت‌و‌گو کند. در سفری دیگر، قرار است وزیر خارجه امارات فردا به تهران آمده و با مقامات کشورمان دیدار کند.«رویترز» ضمن انتشار این خبر اشاره می‌کند که این سفر، تنها چند روز پس از حصول توافق هسته‌ای میان ایران و گروه ۱+۵ انجام می‌گیرد. این خبرگزاری به نقل از منابع خبری داخلی ایران می‌نویسد، شیخ عبدالله‌بن زاید با وزیر خارجه و دیگر مقامات ایرانی دیدار خواهد کرد؛ اما از اینکه این دیدار‌ها قرار است چه محتوایی داشته باشد، اطلاعی در دست نیست. رویترز می‌افزاید، با توجه به تنش‌های موجود میان ایران و کشورهای منطقه خلیج‌فارس، سفر مقامات این کشور‌ها به ایران به ندرت انجام می‌گیرد. اما واکنش رئیس‌جمهور سوریه به توافق هسته‌ای ایران، موضوعی است که مورد توجه خبرگزاری فرانسه قرار گرفته است. این خبرگزاری می‌نویسد، بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در گفت‌و‌گوی تلفنی با حسن روحانی، همتای ایرانی خود، اقدام ایران در رسیدن به توافق با قدرت‌های جهانی بر سر موضوع هسته‌ای را ‌ستایش کرده است. به باور اسد، این توافق هسته‌ای حاصل نرمش مردم ایران بوده که در عین حال، پای حقوق هسته‌ای خود ایستادند و همچنین تعهد مجموعه مقامات ایرانی به اصول حاکمیت ایران. رویترز در ادامه به حمایت ایران از دولت سوریه در بحران این کشور اشاره کرده و می‌نویسد، ایران به همراه روسیه و چین، از جمله مهم‌ترین حامیان دولت دمشق به شمار می‌رود.در مطلبی دیگر درباره سوریه، روزنامه «تودی زمان» از درخواست مشترک ایران و ترکیه برای برقراری آتش‌بس در سوریه پیش از برگزاری کنفرانس «ژنو ۲» خبر داده است. این روزنامه اشاره می‌کند که احمد داود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، روز گذشته با همتای ایرانی خود دیدار کرده و هر دو طرف در این دیدار خواستار آن شده‌اند که پیش از برگزاری کنفرانس ژنو ۲ در ماه ژانویه، آتش بس در سوریه برقرار شود. داو‌د اوغلو گفته: «دو ماه دیگر تا ۲۲ ژانویه باقی مانده؛ اما نباید این زمان را بیهوده گذراند. وضعیت انسانی در سوریه در حال بد‌تر شدن است. ما با ایران درباره ضرورت برقراری آتش بس در سوریه به منظور موفقیت فرایند ژنو ۲ هم عقیده‌ایم».در پایان باید اشاره کرد که مطبوعات و رسانه‌های رژیم اسرائیل همچنان به فضاسازی خود علیه توافق هسته‌ای ایران ادامه می‌دهند. در این زمینه، سایت خبری «آروتز شوا» با انتشار مطلبی مدعی شده، ایران و کره شمالی در حال همکاری برای ساخت یک نوع موشک بالیستیک بین قاره‌ای هستند که قرار است حامل کلاهک هسته‌ای باشد. این سایت به نقل از شماری از اعضای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا ادعا می‌کند که همکاری موشکی میان ایران و کره شمالی، سبب لطمه خوردن توافق اخیر با ایران می‌شود. برخی از این نمایندگان اوباما را متهم کرده‌اند که از چنین همکاری آگاهی داشته، اما کاری در این زمینه انجام نداده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۱
مهدی حسنوند
برنامه وزیر خارجه آمریکا برای سفر دوباره به خاورمیانه، سفر وزیر خارجه امارات به تهران، گفت‌و‌گوی تلفنی رؤسای جمهور ایران و سوریه، درخواست مشترک ایران و ترکیه برای برقراری آتش‌بس در سوریه و ادامه فضاسازی مطبوعات اسرائیلی علیه ایران، از جمله مهمترین مطالب امروز مطبوعات جهان درباره ایران است. به گزارش «تابناک»، موضوع سفر وزیر خارجه آمریکا به خاورمیانه، از جمله موضوعاتی است که از روز گذشته تاکنون در شماری از مطبوعات جهانی بازتاب یافته است. به نوشته «آسوشیتدپرس»، جان کری می‌خواهد، هفته آینده به اروپا و همچنین خاورمیانه سفر و با مقامات ناتو و نخست‌وزیر رژیم اسرائیل دیدار کند. به نوشته این خبرگزاری، موضوعات گفت‌و‌گوی کری با نتانیاهو شامل مذاکرات صلح میان رژیم اسرائیل و فلسطینی‌ها و نیز توافق هسته‌ای اخیر با ایران خواهد بود. پس از این دیدار، وی به کرانه باختری خواهد رفت تا با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز دیدار و گفت‌و‌گو کند. در سفری دیگر، قرار است وزیر خارجه امارات فردا به تهران آمده و با مقامات کشورمان دیدار کند.«رویترز» ضمن انتشار این خبر اشاره می‌کند که این سفر، تنها چند روز پس از حصول توافق هسته‌ای میان ایران و گروه ۱+۵ انجام می‌گیرد. این خبرگزاری به نقل از منابع خبری داخلی ایران می‌نویسد، شیخ عبدالله‌بن زاید با وزیر خارجه و دیگر مقامات ایرانی دیدار خواهد کرد؛ اما از اینکه این دیدار‌ها قرار است چه محتوایی داشته باشد، اطلاعی در دست نیست. رویترز می‌افزاید، با توجه به تنش‌های موجود میان ایران و کشورهای منطقه خلیج‌فارس، سفر مقامات این کشور‌ها به ایران به ندرت انجام می‌گیرد. اما واکنش رئیس‌جمهور سوریه به توافق هسته‌ای ایران، موضوعی است که مورد توجه خبرگزاری فرانسه قرار گرفته است. این خبرگزاری می‌نویسد، بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در گفت‌و‌گوی تلفنی با حسن روحانی، همتای ایرانی خود، اقدام ایران در رسیدن به توافق با قدرت‌های جهانی بر سر موضوع هسته‌ای را ‌ستایش کرده است. به باور اسد، این توافق هسته‌ای حاصل نرمش مردم ایران بوده که در عین حال، پای حقوق هسته‌ای خود ایستادند و همچنین تعهد مجموعه مقامات ایرانی به اصول حاکمیت ایران. رویترز در ادامه به حمایت ایران از دولت سوریه در بحران این کشور اشاره کرده و می‌نویسد، ایران به همراه روسیه و چین، از جمله مهم‌ترین حامیان دولت دمشق به شمار می‌رود.در مطلبی دیگر درباره سوریه، روزنامه «تودی زمان» از درخواست مشترک ایران و ترکیه برای برقراری آتش‌بس در سوریه پیش از برگزاری کنفرانس «ژنو ۲» خبر داده است. این روزنامه اشاره می‌کند که احمد داود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، روز گذشته با همتای ایرانی خود دیدار کرده و هر دو طرف در این دیدار خواستار آن شده‌اند که پیش از برگزاری کنفرانس ژنو ۲ در ماه ژانویه، آتش بس در سوریه برقرار شود. داو‌د اوغلو گفته: «دو ماه دیگر تا ۲۲ ژانویه باقی مانده؛ اما نباید این زمان را بیهوده گذراند. وضعیت انسانی در سوریه در حال بد‌تر شدن است. ما با ایران درباره ضرورت برقراری آتش بس در سوریه به منظور موفقیت فرایند ژنو ۲ هم عقیده‌ایم».در پایان باید اشاره کرد که مطبوعات و رسانه‌های رژیم اسرائیل همچنان به فضاسازی خود علیه توافق هسته‌ای ایران ادامه می‌دهند. در این زمینه، سایت خبری «آروتز شوا» با انتشار مطلبی مدعی شده، ایران و کره شمالی در حال همکاری برای ساخت یک نوع موشک بالیستیک بین قاره‌ای هستند که قرار است حامل کلاهک هسته‌ای باشد. این سایت به نقل از شماری از اعضای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا ادعا می‌کند که همکاری موشکی میان ایران و کره شمالی، سبب لطمه خوردن توافق اخیر با ایران می‌شود. برخی از این نمایندگان اوباما را متهم کرده‌اند که از چنین همکاری آگاهی داشته، اما کاری در این زمینه انجام نداده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۱
مهدی حسنوند
داود نصیری را خیلی‌ها پدر ورزش ایران می‌دانند. او که از بازیکنان نخستین تیم ملی فوتبال ایران بود، پایه‌گذار بسیاری از ورزش‌ها در ایران به شمار می‌رفت و در توسعه ورزش در آغاز سده گذشته در ایران نقش کارآمدی داشت؛ استاد داود نصیری، بامداد امروز در ۹۸ سالگی به علت کهولت سن درگذشت.  صبح امروز خبری در میان برخی اهالی ورزش پیچید که برای تأیید آن، ‌مجبور شدیم به پیام تسلیت روی خروجی سایت فدراسیون فوتبال کشورمان بسنده کنیم، و‌گرنه خبرگزاری‌های رسمی ایران ـ اگر نگوییم داود نصیری را نمی‌شناسند ـ بیشتر مبهوت از کف رفتن جایزه سال آسیا از یک سو و حضور ستاره‌های میلان از سوی دیگر هستند. بنا بر این گزارش، نخستین بازی تیم ملی فوتبال ایران در یازدهم دی‌ماه ۱۳۱۹ برابر تیم ملی افغانستان برگزار شد و بنا بر گزارش فدراسیون فوتبال‌ ایران، داود نصیری یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در آن بازی بود. نصیری در یکی از معدود گفت‌وگوهایی که از او در نشریات موجود است، اظهار داشته بود: «فکر می‌کنم آخرین بازمانده از اولین تیم ملی فوتبال ایران هستم»؛ این گفته البته به دلیل کهولت سن نصیری است، چه اینکه وی در‌‌ همان گفت‌وگو هم بیان می‌کند که این روز‌ها از دوران بازیگری‌اش در فوتبال چیز زیادی به یاد ندارد و تنها اگر عکسی از آن روز‌ها ببیند، شاید چیزی به یاد آورد. با این حال، به خوبی به خاطر دارد که فوتبال را از سال ۱۳۱۶ در دانشسرای مقدماتی آغاز کرده ـ که آن روز‌ها قوی‌ترین تیم تهران بود ـ و سه سال بعد به تیم توفان می‌رود و با آن تیم قهرمان باشگاه‌های تهران می‌شود و در سال‌های بعد‌ در تیم‌های صفار و بانک ملی هم بازی می‌کند. نصیری در همه این سال‌ها یک هافبک بازی‌ساز در میانه میدان بود. با این حال دوران طولانی حضور استاد نصیری در ورزش ایران، موجب شده که بسیاری ایسان را با حجم بالای فعالیت‌های سال‌های پس از بازیگری‌اش بشناسند. در جامعه ورزشی ایران داود نصیری را بیشتر ‌‌داور می‌شناسند. چه اینکه وی در سال ۱۳۲۷ از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان اولین داور بین‌المللی معرفی شد و در اولین قضاوت برون مرزی‌اش برای سوت زدن بازی سودان و اوگاندا راهی قاره افریقا شد. از آن به بعد بود که نصیری به یکی از ستون‌های داوری آسیا بدل شد و به گفته خودش «هر جا کنفدراسیون احساس می‌کرد دیدار بین کشورهای آسیایی بحران ساز و جنجالی شود، من را برای قضاوت می‌فرستاد». شهرت نصیری در دنیای داوری تنها محدود به دوران داوری‌اش نیست، بلکه او بعد‌ها در تشکیلات کنفدراسیون فوتبال آسیا به یکی از مهره‌های مهم در تصمیم‌گیری بدل شد و در سال ۱۹۴۷ کرسی نائب رئیسی کمیته داوران فوتبال آسیا را تصاحب کرد و یک سال بعد‌ به عضویت کمیته انضباطی فوتبال آسیا درآمد و برای آموزش داوران به سراسر قاره آسیا سفر ‌کرد. نصیری در سال ۱۹۵۶ مربیگری تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گرفت و به نسبت زمان خودش، تیم خوب و قدرتمندی آماده کرده بود. اسکلت اصلی تیم ملی در زمان او را بازیکنان تیم‌های تاج، دارایی و شاهین تشکیل می‌دادند که بازی با زسکا مسکو، شکست یک بر صفر تیم ملی برابر این تیم یکی از نخستین بارهایی بود که توجه رسانه‌های خارجی را متوجه فوتبال ایران کرد. در سال ۱۳۸۸ لوح افتخار فیفا و جایزه ویژه AFC را به پاس زحماتش برای فوتبال ایران و آسیا و همچنین داوری را دریافت کرد. وی هشت کتاب درباره فوتبال نوشته ‌که می‌توان به کتاب «تمرینات برای آغازگران فوتبال» اشاره کرد‌ که درباره توجه به فوتبال نونهالان و پایه‌هاست. از دیگر تألیفات استاد می‌توان به کتاب «تمرینات فوتبال سالنی»، «تمرینات تیم ملی آلمان» اشاره کرد. مرحوم نصیری چندین کتاب به زبان‌های فرانسه و انگلیسی ‌‌درباره فوتبال برای استفاده علاقه‌مندان به فوتبال ترجمه کرد و به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی و روسی مسلط بود. داود نصیری پایه‌گذار ورزش در ایران بود و به گواه تاریخ بسیاری از ورزش‌ها را به ایران آورد و سر و سامان داد. نصیری در چهار رشته فوتبال، وزنه‌برداری، واترپلو و بسکتبال گواهی‌های بین‌المللی مربیگری درجه A داشت و همچنین در همین چهار رشته داور بین‌المللی بود. در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۸، داود نصیری مربی تیم ملی شیرجه ایران بود و با این تیم دو بار نایب قهرمان آسیا شد. وی همچنین در سال ۱۳۱۹ ‌در ورزشگاه شهید شیرودی پایه‌گذار ساخت استخرهای این ورزشگاه بود و در‌‌ همان سال تیم‌های شنا، شیرجه و واترپلو ایران را راه‌اندازی کرد. روحش شاد و یادش گرامی باد!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۹
مهدی حسنوند
داود نصیری را خیلی‌ها پدر ورزش ایران می‌دانند. او که از بازیکنان نخستین تیم ملی فوتبال ایران بود، پایه‌گذار بسیاری از ورزش‌ها در ایران به شمار می‌رفت و در توسعه ورزش در آغاز سده گذشته در ایران نقش کارآمدی داشت؛ استاد داود نصیری، بامداد امروز در ۹۸ سالگی به علت کهولت سن درگذشت.  صبح امروز خبری در میان برخی اهالی ورزش پیچید که برای تأیید آن، ‌مجبور شدیم به پیام تسلیت روی خروجی سایت فدراسیون فوتبال کشورمان بسنده کنیم، و‌گرنه خبرگزاری‌های رسمی ایران ـ اگر نگوییم داود نصیری را نمی‌شناسند ـ بیشتر مبهوت از کف رفتن جایزه سال آسیا از یک سو و حضور ستاره‌های میلان از سوی دیگر هستند. بنا بر این گزارش، نخستین بازی تیم ملی فوتبال ایران در یازدهم دی‌ماه ۱۳۱۹ برابر تیم ملی افغانستان برگزار شد و بنا بر گزارش فدراسیون فوتبال‌ ایران، داود نصیری یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در آن بازی بود. نصیری در یکی از معدود گفت‌وگوهایی که از او در نشریات موجود است، اظهار داشته بود: «فکر می‌کنم آخرین بازمانده از اولین تیم ملی فوتبال ایران هستم»؛ این گفته البته به دلیل کهولت سن نصیری است، چه اینکه وی در‌‌ همان گفت‌وگو هم بیان می‌کند که این روز‌ها از دوران بازیگری‌اش در فوتبال چیز زیادی به یاد ندارد و تنها اگر عکسی از آن روز‌ها ببیند، شاید چیزی به یاد آورد. با این حال، به خوبی به خاطر دارد که فوتبال را از سال ۱۳۱۶ در دانشسرای مقدماتی آغاز کرده ـ که آن روز‌ها قوی‌ترین تیم تهران بود ـ و سه سال بعد به تیم توفان می‌رود و با آن تیم قهرمان باشگاه‌های تهران می‌شود و در سال‌های بعد‌ در تیم‌های صفار و بانک ملی هم بازی می‌کند. نصیری در همه این سال‌ها یک هافبک بازی‌ساز در میانه میدان بود. با این حال دوران طولانی حضور استاد نصیری در ورزش ایران، موجب شده که بسیاری ایسان را با حجم بالای فعالیت‌های سال‌های پس از بازیگری‌اش بشناسند. در جامعه ورزشی ایران داود نصیری را بیشتر ‌‌داور می‌شناسند. چه اینکه وی در سال ۱۳۲۷ از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان اولین داور بین‌المللی معرفی شد و در اولین قضاوت برون مرزی‌اش برای سوت زدن بازی سودان و اوگاندا راهی قاره افریقا شد. از آن به بعد بود که نصیری به یکی از ستون‌های داوری آسیا بدل شد و به گفته خودش «هر جا کنفدراسیون احساس می‌کرد دیدار بین کشورهای آسیایی بحران ساز و جنجالی شود، من را برای قضاوت می‌فرستاد». شهرت نصیری در دنیای داوری تنها محدود به دوران داوری‌اش نیست، بلکه او بعد‌ها در تشکیلات کنفدراسیون فوتبال آسیا به یکی از مهره‌های مهم در تصمیم‌گیری بدل شد و در سال ۱۹۴۷ کرسی نائب رئیسی کمیته داوران فوتبال آسیا را تصاحب کرد و یک سال بعد‌ به عضویت کمیته انضباطی فوتبال آسیا درآمد و برای آموزش داوران به سراسر قاره آسیا سفر ‌کرد. نصیری در سال ۱۹۵۶ مربیگری تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گرفت و به نسبت زمان خودش، تیم خوب و قدرتمندی آماده کرده بود. اسکلت اصلی تیم ملی در زمان او را بازیکنان تیم‌های تاج، دارایی و شاهین تشکیل می‌دادند که بازی با زسکا مسکو، شکست یک بر صفر تیم ملی برابر این تیم یکی از نخستین بارهایی بود که توجه رسانه‌های خارجی را متوجه فوتبال ایران کرد. در سال ۱۳۸۸ لوح افتخار فیفا و جایزه ویژه AFC را به پاس زحماتش برای فوتبال ایران و آسیا و همچنین داوری را دریافت کرد. وی هشت کتاب درباره فوتبال نوشته ‌که می‌توان به کتاب «تمرینات برای آغازگران فوتبال» اشاره کرد‌ که درباره توجه به فوتبال نونهالان و پایه‌هاست. از دیگر تألیفات استاد می‌توان به کتاب «تمرینات فوتبال سالنی»، «تمرینات تیم ملی آلمان» اشاره کرد. مرحوم نصیری چندین کتاب به زبان‌های فرانسه و انگلیسی ‌‌درباره فوتبال برای استفاده علاقه‌مندان به فوتبال ترجمه کرد و به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی و روسی مسلط بود. داود نصیری پایه‌گذار ورزش در ایران بود و به گواه تاریخ بسیاری از ورزش‌ها را به ایران آورد و سر و سامان داد. نصیری در چهار رشته فوتبال، وزنه‌برداری، واترپلو و بسکتبال گواهی‌های بین‌المللی مربیگری درجه A داشت و همچنین در همین چهار رشته داور بین‌المللی بود. در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۸، داود نصیری مربی تیم ملی شیرجه ایران بود و با این تیم دو بار نایب قهرمان آسیا شد. وی همچنین در سال ۱۳۱۹ ‌در ورزشگاه شهید شیرودی پایه‌گذار ساخت استخرهای این ورزشگاه بود و در‌‌ همان سال تیم‌های شنا، شیرجه و واترپلو ایران را راه‌اندازی کرد. روحش شاد و یادش گرامی باد!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۹
مهدی حسنوند