۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۵
فیلم: زندگی تراژیک یک «کله شق» را تماشا کنید
اگر به گاو هورمون تزریق شود، چه اتفاقی برای حیوان رخ میدهد؟ پاسخ سریع و
ساده را در افزایش سریع وزن و حجم این حیوان میتوان جست اما اینکه با
روان حیوان چه میکند پوشیده است. حال اگر یک گاودار که گاوهایش برایش حکم
یک خانواده را دارد، چنین کند، چه سرنوشتی مییابد؟! «کله شق / Bullhead / rundskop» فیلمی است خشن، خوش ساخت و کامل
که اولین اثر نویسنده و کارگردان بلژیکی اش میخائیل رسکام به حساب می آید.
درامی حادثه ای که برخلاف سرنخهایی که در جریان داستان میدهد، پایانی
تراژیک پیدا میکند.کله شق یکی از پنج نامزد اسکار بهترین فیلم غیر
انگلیسی زبان در مراسم اسکار 2012 و رقیب فدایی جدایی نادر از سیمین بود که
بخش عمده ای از حس خشونت موجود در آن و همچنین پایان غیرمنتظره اش، حاصل
بازی زیبا و جذاب ماتیاس اسچونائرترس در نقش جکی یعنی قهرمان منفی داستانش
است.جکی شخصیت کله شق و یکدنده داستان، انسانی منزوی و به شدت خشن
است. وی دامداری روستا نشین در بلژیک است که هیکل ورزیده و منحصر بفردی
دارد و عضله های حجیمش نیز حاصل تزریق پی در پی هرمون استروژن است. عضله
هایی که صاحب آنها که در واقع خودش برای عده ای دیگر حکم موش آزمایشگاهی را
دارد و به نوعی قاطی جنایاتشان میشود.این فرد که در واقع کسب و
کار خانوادگی را اداره میکند، کارش تزریق هرمون های غیرقانونی به گاو هاست
تا اینکه رشد عضلاتشان از حالت عادی سریعتر شود و زودتر بتوان آن را
سلاخی کرد. با اینکه فهمیدن جزئیات داستان کمی سخت است ولی روسکام آنقدر
صحنه های پرتنش و ضد و خورد را خوب از کار در آورده است که توجه تماشاگر به
جای درگیر شدن برای کشف این جزئیات، به سوی آنها معطوف میشود. گره هایی که
رفته رفته با جلو رفتن فیلم خود بموقع در انتهای داستان باز میشوند.خانواده
جکی آنقدر در کار خود موفق هستند که به گفته فیلم، "مافیای هرمون" منطقه
تشویق میشود تا با آنها همکاری کند. در همین میان، این گروه مافیایی خود
نیز درگیر ماجرای قتل یک مامور دولتی میشوند که سعی داشته سر از کارشان در
آورد. همین کار باعث میشود که جان بسیاری دیگر نیز به خطر بیافتد.این
خطوط داستانی زمانی به یکدیگر میرسند که جکی بواسطه Mr.Big، با فردی بنام
دیدریک آشنا میشود. کسی که جکی را از دوران کودکی میشناسد و آلان بعد از 20
سال دوری در موقعیتی خطرناک یکدیگر را مجدداً ملاقات میکنند. در این زمان،
فیلم بازگشتی به دوران کودکی این دو میکند و تماشاگر تازه پی میبرد که
ریشه رفتارهای عجیب و خشن جکی از کجاست. اتفاقات وحشتنایی که همچون کابوسی
دوران کودکی اش را تحت تاثیر قرار داده بودند.تداعی خاطرات کودکی
برای جکی اصلاً خوشایند نیست. اما از سویی دیگر حال که ما با گذشته او آشنا
شده ایم، هرچه خشونت بیشتری از وی سر میزند، بیشتر با او احساس همدردی
میکنیم. در واقع میبینیم که انزوا و افسردگی چگونه با سرنوشت جکی پیوند
خورده است و خشونت تنها راهیست که میتواند خود را اندکی خالی کند. به
عبارت دیگر شخصیت جکی تا حد زیادی شبیه فرانکن اشتاین است. فردی دیو صفت
که علیرغم اینکه با دیدن جنایت های فجیع اش ناخداگاه رویمان را از پرده
سینما برمیگردانیم، ولی در نهایت درکش میکنیم و به او حق میدهیم.نماهای
بسیار گویای گرفته شده توسط مدیر فیلمبرداری کار نیکولاس کارانکاتسانس،
گاه به گاه خشونت کثیف و اضمحلال شخصیت انسانی را به خوبی در کنار مناظر
روستایی و زیبای فیلم قرار داده و کنتراستی جالب ایجاد میکند.رسکاک،
همچنین تا حدی نیز انگشت بر روی اختلافات تلخ قومی موجود میان فرانسوی
زبانها و آلمانی زبانهای بلژیک میگذارد و نشان میدهد که هرکدام از این دو
قوم چقدر نسبت به خواستههای طرف مقابل بیتفاوت هستند. لازم به ذکر است که
بخاطر نامفهوم بودن لهجه افراد محلی، برخی از دیالوگها حتی در بلژیک هم با
زیرنویس همراه است.در هر صورت، به ناچار آنچه در ذهن تماشاگر فیلم
باقی میماند شخصیت جکی است. شخصیتی که هنرپیشه آن یعنی اچوناترس دو سال
از عمر خود را صرف خوب از کار درآوردنش کرده است. بازیگری که در آینده
حتماً از او بیشتر خواهید شنید. دانلود